آیا تا به حال به خودتان اجازه داده اید که در یک جلسه کار کنید و بعد پشیمان شوید که از یک همکار یا گفتن سخیف بی ادبانه یا سخنگو به رئیس خود گفتید؟ آیا با شریک زندگی خود مشاجره ای داغ داشته اید ، فقط بعداً خنک می شوید و تعجب می کنید که چرا اجازه می دهید مسئله کوچکی را که مطرح کرده اید به چیزی بزرگ تبدیل کند؟ آیا تابحال تصمیم گرفته اید که عصبانیت ، ترس و ناراحت باشید ، اما بعداً ابراز پشیمانی کنید؟ اینها همه مسائل مربوط به هوش هیجانی کم یا ضعیف است.
هوش هیجانی بالا به عملکرد بهتر شغل ، کار بهتر در تیم ها ، افزایش خلاقیت ، حفظ کار در کار و پذیرش تغییر در ارتباط است. غیر از محل کار ، افراد باهوش عاطفی اغلب از روابط بین فردی بهتر در خانه لذت می برند.
به گفته دکتر نیکولا شوته و تیم وی ، افراد باهوش عاطفی تمایل دارند که از نظر دوراندیشی و نظارت بر خود بهتر عمل کنند. آنها همچنین همکاری بیشتری دارند و مهارت های اجتماعی بهتری دارند. در مطالعه ای از اوایل دهه 2000 ، تیم وی نشان داد افرادی که فکر می کنند شرکای آنها از نظر عاطفی باهوش هستند رضایت شویی بالاتری داشته و رضایت بیشتری از روابطشان در آینده پیش بینی کرده اند.
افرادی که از لحاظ عاطفی باهوش هستند چهار نکته مهم را درک می کنند:
1. آنها می توانند احساسات دیگران را بخوانند. این کار سخت است ، خصوصاً هنگام برخورد با افرادی که خیلی طرفدار احساسات نیستند. به راحتی می توان گفت وقتی کسی گریه می کند ، کسی ناراحت است ، اما چگونه می توان به کسی گفت وقتی که سعی در مخفی کردن آن دارد ناراحت است؟ افراد احساسی باهوش می توانند ، و با تمرین ، شما هم می توانید.
2. افراد باهوش عاطفی نیز قادر به درک و تنظیم احساسات خود هستند. این بدان معناست که آنها به جای اینکه آن را فروکش کنند ، غلط بزنند ، یا مسواک بزنند ، با آنچه احساس می کنند در تماس هستند. تنظیم این احساسات واقعاً مهم است - این بدان معنی است که شما می توانید صبر کنید تا ناامیدی خود را در رئیس خود نشان دهید تا بعد از جلسه ، زیرا عواقب نشان دادن آن را در همان لحظه ای که برای اولین بار احساس می کنید می دانید. این همچنین به معنای نگه داشتن آن به اندازه کافی طولانی است تا در هنگام تشخیص پدر و مادر در هنگام ابتلای شما به یک خواهر و برادر ، حتی اگر شما به همان میزان ترس و غم احساس می کنید ، در آنجا باشید.
3- افراد باهوش هیجانی می فهمند که افکارشان احساسات خود را ایجاد می کند و این که تسهیل و کنترل اندیشه توانایی کاهش قدرت احساسات خود را دارد. خلق و خوی و احساسات همچنین می تواند انواع خاصی از تفکر را تقویت کند: برای مثال ، دانستن اینکه شما در هنگام آرام بودن قادر به مقابله با درگیری هستید و وقتی ناراحت نیستید تصمیم بگیرید.
4- سرانجام ، افراد با هیجان از نظر عاطفی ارتباط بین اقدامات خود و واکنشهای عاطفی دیگران را درک می کنند. به عنوان مثال ، آنها می دانند که شکستن یک قول باعث می شود دیگران احساس صدمه کنند.
ایجاد هوش هیجانی کار سختی است ، اما این یک راه عالی برای بهبود ارتباط شما با دیگران است. یکی از راه های ایجاد هوش هیجانی ، رعایت افکار خود است. تماشا کنید که چگونه افکار شما در طول روز با احساسات شما ارتباط برقرار می کند. افکار مواد شیمیایی موجود در مغز را آزاد می کنند که باعث می شود احساس ما نسبت به چیزها حساس شود. هنگامی که متوجه ارتباط شدیم ، می توانیم با نداشتن قدرت به افکاری که احساسات منفی ایجاد می کنند ، احساسات منفی را تجربه کنیم و با تمرکز بر افزایش افکار خودمان که مربوط به احساسات مثبت است ، کم کنیم.
بدانید چه چیزی برای آرام کردن شما بهتر است آیا قرار است اجرا شود؟ قدم زدن در اطراف بلوک؟ تماس با یک دوست؟ در برخی از سکانس های یوگا اجرا می شوید؟ 10 دقیقه مراقبه با درب دفتر خود را بسته اید؟ بفهمید چه چیزی به بهترین وجه عمل می کند ، و سپس آنرا عملی کنید.
اگر یک فرد مشکل و / یا منفی وجود دارد که شما باید روزانه در آنجا باشید ، در تعامل خود با آنها پیشگویی کنید. قبل از صحبت ، روی نكات مثبتی كه می تواند ناشی از گفتگو باشد ، تمرکز كنید. قبل از دیدن آنها اطمینان حاصل کنید که خودتان در جایگاه مثبتی قرار دارید و اجازه ندهید که شما را به سمت منفی بکشند.
آیا در مورد افزایش هوش هیجانی نکاتی دارید؟ اگر بله ، لطفاً آنها را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید.